رفاه اجتماعی چیست؟
این اصلاح از کلمه قدیمی Farewell گرفته شده است که به معنی خوب بودن یا خوب شدن است و در معنی وسیعتر حالتی از مناسب بودن است.
اما مفهوم و محتوای رفاه اجتماعی در طول چند دهه اخیر بسیار دگرگون گشته است. در دهه 1970 گفته می شد که رفاه اجتماعی مجموعه قوانین ، برنامه ها و خدمات سازمان یافته ای است که هدف آن تامین حداقل نیازهای اساسی آحادجامعه می باشد. در طول سالهای 1980 این مفهوم به نحوی تغییر کرد که رفاه اجتماعی به مجموعه اقدامات و خدمات گوناگون اجتماعی در جهت ارضاء نیازهای افراد وگروه ها در جامعه برای غلبه بر مسائل اجتماعی اطلاق می شد. در حال حاضر رفاه اجتماعی به مجموعه شرایطی تلقی می شود که در آن خشنودی انسان در زندگی مطرح است. بر اساس این نگرش، رفاه اجتماعی مجموعه شرایطی است که در آن مسائل اجتماعی حل ویا کنترل شده اند، نیازهای اولیه انسانی ارضاء شده است و فرصت های اجتماعی به حداکثر رسیده اند
. بنا به تعریف سازمان ملل متحد رفاه اجتماعی دامنه وسیعی از فعالیت ها و برنامه هایی که تحت نظارت و با کمک دولت برای بهزیستی افراد و جامعه انجام می شود را در بر می گیرد.جولیوس گولد در فرهنگ علوم اجتماعی می نویسد رفاه در گسترده ترین مفهوم به معنی بهزیستی است؛ در مفهوم محدودتر اشاره دارد به راحتی و بهبود وضع مردم،
در مفهوم رفاه اجتماعی سه عنصر محوری وجود دارد:
1:حل یا کنترل مسائل اجتماعی: در جوامع مسائلی چون خشونت، بیکاری، استعمال مواد مخدر، فقر، خودکشی و ... و جود دارند که باید به طور منطقی شناخته شده و راه حل هایی برای آنها ارائه شود پس در شرایط رفاهی این مسائل باید حداقل کنترل شده باشند اگر چه کاملا حل نشده اند.
2:تامین نیازها: مقوله نیاز از ابتدا با مقوله رفاه در رابطه بوده است، نیازهای چون مسکن ـ آموزش ـ بهداشت و ... . این نیازها ممکن است « مادی ـ معنوی » ، « محسوس ـ نامحسوس» ، « احساس شده ـ بیان شده» باشند و یا به عنوان نیازهای تطبیقی در رابطه با سایر اجتماعات شناخته شده باشند که برآورده شدن این نیازها باعث رضایت اجتماعی می شود.
3:تامین فرصت های اجتماعی برابر: این مفهوم به معنی برابری فرصت ها در مقابل شغل، آموزش و ارتقاء اجتماعی، صرفنظر از موقعیت های فردی است. در صورت نابرابری فرصت ها، گرایش به روش های غیر قانونی و غیر منطقی برای دست یابی به نیازها بروز خواهد کرد و این مشکل در نهایت به مشکلات اجتماعی منجر می شود.
با توجه به سه محور فوق و شرایط خاص کشور ما، تعریف مناسبی از رفاه، که برای جامعه ایران پیشنهاد می شود،بدین گونه است؛ رفاه اجتماعی مجموعه شرایط و کیفیت هایی است که نیازهای فردی « جسمی و روانی» و اجتماعی آحاد جامعه را در حد قابل قبول تامین کرده وهمه مردم از زندگی در آن شرایط احساس امنیت زیستی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشته باشند
امروزه برداشت های متفاوتی از رفاه اجتماعی وجود دارد و آنچه امروزه در بحث های رفاه پدید آمده گفتگوی جدی درباره دو دیدگاه متفاوت از مسئولیت دولت است که این دو دیدگاه را به صورت رفاه اجتماعی « پس اندازی» و « نهادی» خلاصه کرده اند. رفاه اجتماعی پس اندازی را می توان نظام « قانون فقر» نامید، چون صرفا معطوف به از بین بردن محرومیت است؛ در این صورت معنی رفاه به افزایش بهزیستی محدود می شود که آن هم حاصل نوعی تعدیل « بسیار کم یا اندک» از ثروتمندان به افراد بسیار فقیر است. در رفاه اجتماعی نهادی همه افراد جامعه در استفاده از امکانات رفاهی مانند بهداشت، بیمه بیکاری، حقوق بازنشستگی، آموزش و پرورش و امثال آن حق دارند.( باری، 1389: 160).
می توان رفاه اجتماعی را به عنوان مجموعه اقدامات و تدابیری دانست که برای کاستن، تخفیف یا از بین بردن مسائل و مشکلات ناشی از رشد اقتصادی و رشد های نا هماهنگ در زمینه های تربیتی ، بهداشتی، درمانی و پاره ای امور و پدیده های اجتماعی مانند اقتصاد، عدم توسعه متعادل اقتصادی ـ اجتماعی در سطح جامعه به کار می رود « آراسته خو، 1379: 5».
شادکامی: شادکامی دارای دو بعد است که یکی محسوس و سطحی است و بعد دوم عمومی و عالی تر است و از آن به خرسندی و خوب بودن وخوب عمل کردن یاد می کنند، که این حالت دوم با رفاه اجتماعی در رابطه است یعنی کسی در رفاه است که شادکام باشد و آرزوهایش تحق یافته باشد و با شکست های گهگاهی سرخورده و غمگین نشود.
تامین : تامین به معنی پیش آگاهی از این امر است که اوضاع و احوال یک فرد در آینده نزدیک دستخوش نابسامانی نشود. پس کسی که از لحاظ اشتغال، مسکن، امنیت در آمد و ... تامین باشد در موقعیت رفاهی بهتری، از کسی قرار دارد که فاقد آنهاست.
ترجیحات: در اینجا فرض بر این است که کسی که ترجیحاتش برآورده شده نسبت به کسی که آرزوهایش تحقق نیافته مرفه تر است .
نیازها: برآورده شدن نیازها به رفاه فرد می انجامد اما نیازها به :1 اساسی :2 غیر اساسی 3 :ترجیحات تقسیم می شوند و این نیازهای اساسی است که به رفاه مرتبط است هر چند در تعریف این نیازهای اساسی هم مشکلاتی وجود دارد.
استحقاق : استحقاق به نقطه متعادل بین مشارکت و پاداش دلالت دارد.یعنی اگر من دو برابر شما در کاری مشارکت کنم سود من هم باید دو برابر باشد پس کسی که به نسبت مشارکتش پاداش دریافت کند بیشتر احساس رفاه می کند تا کسی که کمتر از حق مشارکت خود دریافت می کند.
مقایسه های نسبی: در جامعه افراد همیشه خود را با دیگران مقایسه می کند واگر خود را در این مقایسه پائین تر از افراد دیگر ببیند کمتر احساس رفاه می کنند تا وقتی که خود را برابر یا بالاتر از دیگران ببینند.
واژه رفاه اجتماعی معمولاً حالتی را می رساند که در آن کلیه افرادجامعه از آنچه تامین کننده نیازهای مادی ومعنوی آنهاست برخوردار شوند و در تعریف دیگری از رفاه اجتماعی، آن را نظامی ( سیستمی) از خدمات یا موسسات یا نهادهای اجتماعی دانسته اند که به منظور خدمت وکمک به افراد به وجود آمده است؛ تا سلامت، زندگی بهتر و زمینه روابط مناسبتر برای پیشرفت استعدادها، قابلیتها، ظرفیت ها، و توانایی های انسان ها به منظور توسعه رفاه آنها را فراهم آورد.
خلاصه آنکه در تعریف واژه رفاه اتفاق نظر وجود ندارد و تعاریف متعدد و متنوعی از رفاه اجتماعی شده است ( طالب ، 1368: 22).طبق تعاریفی که شد می توان گفت رفاه اجتماعی چهار وظیفه به عهده دارد که عبارتند از 1- وظایف توسعه ای 2- وظایف پیشگیری 3- وظایف نوتوانی و درمانی 4- وظایف حمایتی
منبع: نت
نظرات (۰)